جوان آنلاین: در تاریخ شهر اصفهان و البته سراسر ایران، آیتاللهالعظمی حاجشیخ محمدتقی نجفی اصفهانی چهرهای نامور و مؤثر قلمداد میشود. وی با نفوذ گسترده خود، بسا فرآیندهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای را تغییر داد و در این طریق، دوستان و دشمنان فراوان یافت. در مقال پیآمده سعی شده است تا این مهم با نظر به روایتها و تحلیلهای گوناگون مورد بازخوانی قرار گیرد. امید آنکه پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
«آقانجفی اصفهانی»، مروری کوتاه بر زمانه و کارنامه
در آغاز این مقال، مناسب است تا بر حیات علمی و عملی آیتاللهالعظمی حاجشیخ محمدتقی نجفی اصفهانی مروری کوتاه صورت گیرد. این امر موجب خواهد شد تا بستر تاریخی سخن شفاف شده و وقایع آن به درستی فهم شود. دکتر موسی نجفی اصفهانی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و از نوادگان شیخ - که درباره او پژوهشهایی مبسوط سامان داده است- در این فقره مینویسد:
«آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی در یک خانواده مذهبی و سرشناس در اصفهان به دنیا آمد. پدر وی صاحب تألیفاتی از جمله کتاب هدایه المسترشدین بود که در زمان خود به مقام اجتهاد نیز نائل آمد. اگرچه در آغاز دوران زندگی از سوی آقا نجفی تمایل زیادی به تحصیل و کسب علم وجود نداشت، ولی به تدریج همچون اجداد خود راه علم پیشه کرد و در این مسیر تلاشهای فراوان کرد که نتیجه آن تألیفات بسیار زیادی درخصوص فقه و مسائل اجتماعی و اقتصادی مسلمانان است. آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی برادر کوچکتری به نام حاج نورالله ملقب به ثقهالاسلام نیز داشت که بعدها این دو نقش مهمی در مبارزات علیه استبداد و نیز ابداع نوعی از اقتصاد درونزا در دوره قاجار - برای اولین بار- ایفا کردند. آقا نجفی اصفهانی از شاگردان مستقیم آیتالله میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو، در عتبات عالیات بود و دروس پیشرفته را نزد ایشان و برخی دیگر از اساتید به نام عراق گذراند. اکثر شاگردان میرزای شیرازی علاوه بر کسب علم و تحقیق در خصوص فقه و اصول اسلام، فعالیتهای زیادی نیز در صحنه سیاست و مسائل اجتماعی ایران در دوره قاجار ایفا کردند. آقا نجفی اصفهانی نیز از این قاعده مستثنا نبود و علاوه بر تربیت شاگردان و تألیف آثار مهمی در باب فقه اسلام و مذهب تشیع، مبارزه با ظلم و کمک به ستمدیدگان و نیازمندان شهر اصفهان را در رأس برنامههای خود قرار داده بود، به طوری که در این مسیر به عنوان یکی از بزرگترین خیرین زمان شناخته میشد. وی همچنین دغدغه بسیار زیادی درخصوص مسائل فرهنگی و مبارزه با انحرافات از جمله بهائیت و ایستادگی در مقابل استبداد و استعمار داشت، با این حال آنچه جایگاه ایشان را در میان علمای دوران قاجار متفاوت و برجسته کرده و باعث متمایزشدن نوع فعالیت وی از سایر علمای آن دوره شده است، دو مسئله میباشد؛ مسئله اول پیگیری و تلاش وافر وی در راه مقابله با ورود شرکتهای تجاری خارجی به ایران است؛ دوم هم تأکید ایشان بر تولیدات داخلی که در قالب تأسیس شرکتالاسلامیه خود را نشان داد....»
ملجأ مردم اصفهان و سراسر ایران
آنچه در حیات و ویژگیهای اجتماعی «آقانجفی» بیش از هر امر دیگر به دیده میآید، مکانت والای اجتماعی اوست. او حامی و پناهگاه بخش بزرگی از مردم اصفهان به شمار میرفت و از این رهگذر، قدرتش مورد رشک عوامل بیگانه و نیز حاکم وقت این شهر بود. هم از این روی نیز مدتی به تهران تبعید شد، اما حضور روشنگرش در پایتخت، حکومت را بیمناک و پشیمان ساخت و نهایتاً به لغو این اقامت اجباری منتهی شد. مرضیه یحییآبادی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در باب تاریخچه و فرازهای مبارزات آن عالم مجاهد آورده است:
«آقانجفی از علمای معاصر شیعه بود که فعالیتهای گستردهای در زمینههای سیاسی و اجتماعی داشت. مهمترین فعالیتها و اقدامات آقانجفی عبارت بودند از: مقابله با انحرافات فرهنگی، مقابله با جریان بهائیت، مقابله با ترویج مسیحیت، ترویج خودکفایی ملی در واقعه تحریم تنباکو، تأسیس شرکت اسلامیه، استقلال و تمامیت ارضی، استبدادستیزی، استعمارستیزی، اندیشه اتحاد اسلامی، مردم گرایی و اعتقاد به یگانگی دیانت و سیاست و تثبیت مشروطیت در اصفهان که در زیر به آنها اشاره میشود. آقانجفی، طی دوران مرجعیت و حکومت شرعی و عرفی خود در اصفهان در کمک به مردم، رفع ستم از ایشان و تأمین وسایل آسایش آنان کوشا بود. شخصیت او در اصفهان ملجأ و مأوای مظلومان بود و هر ستمدیدهای به او پناه میبرد و چاره درد خود را از او میخواست. او با گشادهرویی و فروتنی و آرامش کامل به هر بیچارهای پاسخ مثبت میداد و حتی اگر ستم از ناحیه حکمرانان بود، به مبارزه و معارضه با آنها بر میآمد. آقانجفی حدود شرعی را اجرا میکرد و نسبت به دستگاه حکومت بیاعتنا بود و با ظلالسلطان که حاکم اصفهان بود و بسیار بر مردم ستم میکرد، همواره درگیری داشت، اما در واقع قدرت آقانجفی از قدرت ظلالسلطان افزونتر بود؛ ظلالسلطان نیز آقا نجفی را مانع تاخت و تاز، چپاول و تجاوز خود مییافت. در سال ۱۳۱۵ ق، آقانجفی به دنبال درخواست انجمن شرقی - که ترغیب مردم به استفاده از کالاهای داخلی را در دستور کار خود قرار داده بود- حکم تحریم کالاهای فرنگی را در اصفهان صادر کرد و به دنبال آن علمای نجف هم فتواهایی در اینباره صادر کردند. مأموران استعماری انگلیس نیز که برای بسط تسلط دولت متبوع خود بر ایران برنامههای گسترده داشتند، قدرت اجتماعی آقانجفی را مانع اجرای نقشههای خویش یافتند و از او بیمناک بودند. البته انگلیسیها و عمال آنها در تضعیف موقعیت آقانجفی بسیار کوشیدند، ولی، چون مردم به وی علاقه داشتند، کاری از پیش نبردند. یکبار توانستند با تحریک ناصرالدین شاه و ترساندن وی که خود نیز از آقانجفی بیمناک بود و همچنین پدیده بسط نفوذ وی و بیباکی او در اجرای حدود شرعی را تعرضی نسبت به حدود اختیارات و قدرت خود میشمرد، فرمان انتقال آقانجفی به تهران را از وی بگیرند، اما آقانجفی در تهران هم علاوه بر دایرساختن حوزه درسی، به مبارزه سیاسی و روشن ساختن ذهن مردم نسبت به فساد دربار و نظام حاکم و سرانجام مداخلات بیگانگان در امور کشور ادامه داد و، چون خطر فعالیت وی در پایتخت برای حکومت بیشتر بود، او را به اصفهان بازگرداندند! همانند این حادثه، در سال ۱۳۲۱ ق/۱۹۰۳ م، در هنگام سلطنت مظفرالدین شاه نیز تکرار شد. آقانجفی در جنبش تنباکو از آغازگران مبارزه بود. به تهدیدات ظلالسلطان و ناصرالدین شاه، اعتنایی نداشت و همچنان مخالفت مینمود....»
در مسیر اقتصاد درونزای ایرانی
در زندگی پرماجرای آقا نجفی تأسیس شرکت اسلامیه با همراهی برادرش آیتالله حاج آقا نورالله اصفهانی مکانتی خاص دارد. او با بصیرتی کمبدیل و در عهد استعمار اقتصادی ایران به تأسیس شرکت اسلامیه مبادرت ورزید که عمدتاً به تولید منسوجات اشتغال داشت. آوازه و مشتریان این شرکت به مرور افزایش یافت و به کشورهای خارجی رسید. این بنگاه ملی اقتصادی، حساسیت و رشک دولت انگلستان را برانگیخت و آنان را به تلاش برای تعطیلی دفاتر آن سوق داد. دکتر موسی نجفی درباره زمینههای شکلگیری این تجربه موفق معتقد است:
«جنبش تنباکو با رهبری میرزای شیرازی پیروز شد. علاوه بر این باعث خودباوری در میان مردم در مبارزه با استبداد گشت و آنها را به این باور رساند که به شرط مقاومت در مقابل استعمار پیروز خواهند شد. این خودباوری نویدبخش جریانی شد که اتکا به نیروی داخلی و تلاش برای تولید داخلی را به عنوان یک راهکار در اقتصاد ایران مطرح میکرد. این رویه برای نخستین بار از سوی آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی به همراه برادر کوچکتر وی حاج نورالله ارائه شد، بنابراین میتوان ایشان را به عنوان مبتکران اصطلاح اقتصاد درونزا در ایران معرفی کرد. فعالیتهای اجتماعی و سیاسی وی به سالهای پس از قیام تنباکو برمیگردد. در واقع میتوان پس از میرزای شیرازی، آقا نجفی اصفهانی را به عنوان مبارز خط مقدم مبارزه با استبداد و استعمار قلمداد کرد. شروع تولیدات داخلی، به وسیله آقا نجفی و پس از قیام تنباکو رخ داد. وی معتقد بود باید دو راهکار نفی کالاهای خارجی و استفاده از تمامی امکانات داخلی برای تولید کالای مرغوب و رفع نیاز جامعه را همزمان مدنظر قرار داد. وی معتقد بود در این مسیر گروهی باید مردم را نسبت به ضرورت و فواید این تولیدات آگاه ساخته و ایشان را برای خرید این کالا ترغیب کنند و پس از آن، باید منع ورود کالای خارجی به ایران در دستور کار قرار گیرد. مقابلههای آقا نجفی با کالاهای خارجی سبب شد که سه ضلع استبداد محلی استبداد مرکزی و استعمار، یعنی ظلالسلطان ناصرالدین شاه و انگلیس به این نتیجه برسند که آقا نجفی را به تهران منتقل کنند. وی در تهران نیز تیغ انتقادات خود را به سمت حکومت مرکزی گرفت که این مسئله موجب بازگرداندن وی به اصفهان شد. طبیعتاً اقدامات آقا نجفی مورد توجه ظلالسلطان حاکم اصفهان که آشکارا با انگلیس در ارتباط بود و به دفعات از مقامات این کشور رشوه دریافت کرده بود، قرار نگرفت و بیم وجود آقا نجفی در اصفهان برای انگلیس و کالاهای موجود این کشور باعث شدتا فشارها بر این عالم مبارز تشدید شود. با این حال، وی به همراه برادر خود توانست سایر علمای برجسته اصفهان را در مسیر حمایت از تولید داخلی و مقابله با واردات و تولیدات خارجی همراه سازد تا جایی که حکم تحریم کالای فرنگی در اصفهان از سوی وی صادر شد. به دنبال اقدامات آقا نجفی، سایر علمای اصفهان نیز به تبعیت از وی، فتواهایی با عنوان ترغیب مردم به استفاده از کالای داخلی و تحریم کالای خارجی صادر کردند....»
در امتداد نهضت تحریم تنباکو
بسا تحلیلگران حیات آیتالله نجفی و تجربه شرکت اسلامیه، پیدایش ایده اولیه آن را به دوره نهضت تنباکو مرتبط دانستهاند. این دو عالم طراز اول اصفهان دریافتند که عزم عمومی در تحریم کالاهای وارداتی را میتوان به دیگر اقلام نیز تعمیم داد و مانع از تاراج سرمایه کشور از سوی کمپانیهای خارجی شد. آنان با تأسیس این شرکت، جنبشی گسترده ایجاد کردند و طی ۱۰ سال بازار برخی کشورهای دیگر را نیز به دست آوردند. سیدمرتضی حسینی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این موضوع شرحی دارد:
«به دنبال قیام بزرگ و تاریخی تنباکو که امپراتوری انگلیس را به عقبنشینی واداشت، این اندیشه در ذهن آقانجفی و برادرش حاج آقا نورالله اصفهانی شکل گرفت که میتوان ابعاد این تحریم را به کالاهای دیگر گسترش داد و سپس برای سازندگی و خودکفایی داخلی نیز برنامهریزی و اقدام کرد. این اقدام دو جانبه (اول مبارزه منفی و تحریم اجناس خارجی و نفی سلطه اقتصادی اجانب و دوم تلاش برای سازندگی و خودکفایی ملی)، اساس مبارزه اقتصادی حاجآقا نورالله و برادرش به شمار میآمد. حاجآقا نورالله در اینباره نوشته است: همین اعمالی که اسمش را تجارت و صناعت کردهایم، اسباب فقر و فاقه دولت ما شده، چراکه تجار ما در واقع مزدور اجانب میباشند، به اجرت بسیار مختصری. به علت اینکه در سال چندین هزار تومان ما را از طلا و نقره حمل به خارج میکنند و اجانب همین پولها را اسباب محموله تجارت لایقه میکنند و سالی کرورها از مملکت ما جلب و در مقابل در سال چیزهایی که ابداً از عین آن باقی نیست از قبیل قند و چای و پارچههای بیدوام به قیمتهای گزاف، تجار ما وارد میکنند و در انظار جلوه میدهند و ما هیچ تصور نمیکنیم که سر سال اینها که به ایران آوردهاند، از قبیل قند و چای و سایر مشروبات، علاوه بر خسارات حالی کلی ضرر مالی برای ما داشته، یا از قبیل اقمشه بوده که محلوج آنها را یک من نه هزار الی یک تومان از مملکت ما برده. یا قدری کم و زیاد، پارچههای مثل کارس و امثال آن دادهاند. یا از قبیل ظروف و چراغ و سایر آلات چینی و بلور و ... بوده که تماماً سر سال شکسته و به کلی از میان رفته و جز حسرتی برای ما باقی نمانده. پس معلوم شد که این قسم تجارت دلالی اجانب بوده و جان کندن برای تحصیل نفع آنهاست....»
در آغاز و انجام «شرکت اسلامیه»
حمایت علمای معاصر از اقدام آیات شیخ محمدتقی و شیخ نورالله نجفی اصفهانی در تأسیس شرکت اسلامیه از نکات مهم پیرامون این رخداد به شمار میرود. آنان از سر اعتماد به این دو عالم نامور و همچنین کمک به شکوفایی اقتصادی ایران شیعی و اسلامی به این اقدام دست زدند و بستر توفیق هرچه بیشتر این حرکت را مهیا کردند. آیتالله شیخهادی نجفی اصفهانی از نوادگان آیتالله شیخ محمدباقر نجفی اصفهانی از اعلام خاندان نجفی چنین روایت کرده است:
«شرکت در ابتدا یک شرکت اصفهانی است که در این شهر تأسیس شد. خودشان هم تعبیری دارند و در اساسنامه میگویند: با همت جمعی از مسلمانان وطنپرست و ملتخواه در ذیالقعده ۱۳۱۶ در شهر اصفهان که قبهالاسلام و، چون سلطان قلب ایران است، شرکت موسوم به شرکت اسلامیه منعقد شد. بنابراین ۱۲۳ سال پیش، این تفکر هم بین آقایان علمای اصفهان و هم در میان تجار و تولیدکنندگان اصفهانی به وجود آمد که این شرکت را تأسیس کنند و این کار را کردند و عجیب آن است که در کمتر از یک دهه این شرکت توسعه عجیبی پیدا میکند. اصل وجود این شرکت و تولیدات آن هم از طرف آقایان علما و هم از طریق تولیدکنندگان و تاجران داخلی، مورد حمایت قرار میگیرد. حتی علمای نجف هم، تأییدیههایی برای این شرکت میفرستند. حتی کسانی که از آنها ردپایی در قضایای سیاسی نمیبینید، باز نسبت به این شرکت تأییدیه دارند. این تأییدات هم به خاطر وجههای بود که مرحوم آقانجفی و مرحوم حاج آقا نورالله داشتند و هم کمک به اقتصاد یک کشور اسلامی و شیعی. شرکت به قدری تقویت میشود که در کشورهای خارجی وکیل تعیین میکند و نمایندگی دارد. در لندن، کلکته، بمبئی، قاهره، بغداد، استانبول، مسکو، بادکوبه و... نمایندگی دارد. یعنی این شرکت به یک بنگاه تجاری بینالمللی تبدیل میشود و در تمام دنیا از لندن گرفته تا مسکو دفتر میزند، آن هم در طول یک دهه. چنین پیشرفتی آن هم تنها در یک دهه، نکته بسیار مهمی است. طبیعی است فکری که پشت این شرکت بوده، مورد پذیرش مردم قرار گرفته است. به عبارت دیگر، مردم به خوبی درک کرده بودند که اگر منسوجات داخلی مصرف کنند به نفع خود آنهاست. به مردم گفتند: این شرکت موجب میشود که اقتصاد ایران احیا بشود و اگر شما بخواهید اقتصاد مملکتتان احیا بشود، راهی جز این نیست که از محصولات این شرکت استفاده کنید. به هر حال اگر برای مردم توضیح داده شود، مردم فهیم هستند و خیلی زود متوجه میشوند و عکسالعمل نشان میدهند. البته کالایی هم که اینها تولید میکردهاند، قاعدتاً کالای خوبی بوده است. بیشتر این کالاها منسوجات بوده است. شرکت بیشتر در کار پارچه و این قضایا بوده و منسوجاتی که تولید میکرده، منسوجات خوبی بوده که حتی در کشورهای خارجی هم قابل عرضه بوده و در خارج از کشور هم نماینده داشته است....»
کلام آخر
و نهایتاً آیتالله العظمی محمدتقی نجفی اصفهانی در عداد نمادهای روحانیت اجتماعی و سیاسی در دوران ما قلمداد میشود و حجم گسترده ترور شخصیت او را از مدار توجه خارج نکرده است. چنانکه دکتر موسی نجفی خاطرنشان میسازد:
«آقانجفی از شخصیتهایی بود که استبداد و انحطاط عصر قاجار را زیر سؤال برد و اتحاد اسلامی را مطرح کرد. آقانجفی با ظلم و ستم مخالف بود و حکومت سلطان جائر و حاکم ستمگر را غیرمشروع میشمرد و برای آنها هیچگونه حق شرعی و عرفی قائل نبود. وی به همراه برادرش مرحوم حاج شیخ محمدعلی ثقه الاسلام و از آن پس مرحوم حاج شیخ نورالله عمادالاسلام - که بعدها پیشوای مشروطیت شد- در قبال ظلم و جور بیحد و اندازه ظلالسلطان، یگانه وسیله استخلاص مردم از تجاوز این حکمرانان بودند. وی در طرح اتحاد اسلامی معتقد بود، اهل اسلام باید چنان متحد باشند که هرگاه به یکی از آنها صدمهای برسد، فکر کنند به خود آنها وارد شده و در رفع آن تلاش کنند و همه باید در حفظ اسلام و احکام شریعت و امر به معروف و نهی از منکر یار یکدیگر باشند....»